ناگهان ديدم
گندم را از خوشه هاي موي من مي دزدي
و در کيف مدرسه ات پنهان مي کني
تو را از اين بازي بازداشتم
دست بردار نبودي
ضربه اي روي دستت زدم
تا گندم را به يغما نبري
اما دست بردار نبودي
کوشيدم تو را به مدرسه بازگردانم
نپذيرفتي
و در گندمزار موي من خواب ماندي
- سعاد الصباح
--------------------------------------------------------------------------------